دنیای اسکلتی من

آخرین نظرات

بزرگترین تکیه گاهم

Saturday, 14 November 2015، 11:53 AM

درو باز کردم اومدم تو اتاقم بدون توجه به چیزی چراغو خاموش کردم که یهو صدای ورق زدن کتاب با فاصله ی خیلی نزدیک به گوشم خورد تقریبا نزدیک بود یه شب بارونی داشته باشم ولی تو نیم ثانیه کلید برقو که هنوز دستم روش بود فشار دادم برگشتم دیدم بابام رو تخت نشسته و خرواری از کتابای من جلوشه و تقریبا داشت همشونو بررسی میکرد خندم گرفت یاد قدیما افتادم قبلا بیشتر این کارو میکرد
یه جور مکانیزم چک کردن پدرانه اس !!خب هر کسی یه روشی داره دیگه،البته قبول دارم روش اون یکم عجیبه ولی برای من بهترین روشه
راستی شما چه جوری بچه هاتونو چک میکنین حتی اگه الان نه در آینده؟؟به من ربطی نداره¿ باشه:|
+مطمئنم اگه آدرس اینجا رو هم داشت میومد ببینه چی تو مغز مشوش و به هم ریخته ی دخترش میگذره
+عاشقشم خیلی زیاد( یه پنج وارونه لطفا )

  • کنجد :)

نظرات  (۴)

آره برا منم اتفاق افتاده ولی معمولا از جابجا شدن چیزهای کوچیک میفهمیدم!
سعی میکنم چک کنم جوری که نفهمه ... بدون چک کردن که نمیشه
پاسخ:
اره خب بدون چک کردن نمیشه ولی من جوری چک میکنم که بفهمه ...
  • راه میانه
  • منم چک می کنم ولی نه اینچنین

    فقط سعی می کنم با حرف زدن با پسرم بفهمم توی ذهنش چی می گذره :)

    پاسخ:
    آره به نظرم این کار درست تریه...
    چرا آخه؟
    پاسخ:
    چک کردن وسایل اونم یواشکی خودش مخفی کاریه 
    ترجیح میدم جلو خودم کارای اشتباهشو انجام بده نه وقتای تنهایی یا پیش دوستاش
  • فیروزه ...
  • عالیه وبت مرسی ک اومدی...

    لینک و دنبال بکنیم؟ خبر بده بهم
    پاسخ:
    مرسی خوااهش میشه ..
    خبر دادم :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی